سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یعنی همون دختر عینکی خوش قلب؟

تولدت مبارک....

پ.ن: من هیچ وقت حوصله ی حرف های فیلسوف وار مبهم را نداشتم... یعنی همان دخترعینکی خوش قلب، پنج سال بعد... از تولد 14 سالگی تا 19 سالگی ش... وقتی همه چیز خوب است و حتی تو هم می پرسی من نمی فهمم برای چه؟ با اینکه می دانی... با اینکه می دانی......

پ.ن: این اردیبهشتم هم می رود... اردیبهشت تنهایی بود... مثل عطر تو که شباهت به تنهایی دارد... مثل روسری که اتو می کنم و انگار شیشه ی عطرت را سوزانده ام! همه ی اتاق بوی سوختگی می دهد، پنجره را باز می کنم و از اتاق بیرون می روم، تو ماشین سرم درد می گیرد، بیشتر و بیشتر، شاید به خاطر همان عطر که به ماهیت اصلی اش برگشته و رایحه ی همه خاطراتم را می دهد، شاید هم به خاطر چیزی که پشت پلک هایم سمج وار پنهان کرده ام و با اصرار می گویم که من لوس نیستم، همان روز توی نمازخانه کافی بود، اما وقتی کار به جاهای باریک می رسد اشعار طنز رضا احسان پور تنها کمکی که می کند در جهت وخیم تر شدن اوضاع ست.... بعد من پنهان می شوم و با خودم می خوانم... عطر تو شباهت به تنهایی دارد... عطر تو شباهت به تنهایی دارد....


+ تاریخ یکشنبه 94/2/27ساعت 11:21 عصر نویسنده polly | نظر